دیشب رفتیم عروسی خاله فهیمه!
همین پارسال بود که سر آیینه ی مهناز کلی مسخره بازی درآوردیم و عکس گرفتیم!
شوهرش تو سازمان هوپیمایی ایران کارمنده! :)
زهذه جون اومد انگار...!
پریید نمیشم!
از شرکت زنگ زدن بالاخره برا مصاحبه مرحله دوم!
شب شنبه تولد امین و شب چلس!
خواستگار دو قلو!