از مهمونیا و دسته گلا و هدایا و سوغاتیا و رقص و پایکوبی و ناراحتیا بگم یا از ازدواج داوود!
از جوشهای روی پام بگم یا از کار کردن نرم افزار پارسیان!از برف بگم یا از این حجم گرما!
از ناراحتیا و لجبازی و ناراحتی درست کردن عروسا بگم یا از پررویی دامادها!
از نداری بگم یا از گرونی!
از ریخت و پاشا بگم یا از خسست!
کلی حرف دارم!
از دعا نرفتنای مامان و حسابداری تالار و مخالفتا و تو رو خندیدن و ز پشت چاقو زدن!
تنها شدم و خسته!
خدایا خودت امیدم باش!چراغ راهم!
چهارشنبه کافه و راضیه و تولد!
پنج شنبه جشن تکلیف و عرفان و ماهی!
تولد زهره و کادوی خونه داوودم هست!
با رستوران امشب و گلای نرگس!