تو دلم آشوبه!از دیروز هی اسم کوچکش رو صدا میکنم بلکه روان شه،بلکه مهرش تو دلم بجنبه،بلکه...
اگه از سرگذشت و چرایی زن دوم و بچه های باباش و سکته مغزیش بگذرم،از نگاههای خریدارانه خواهرشوهر بزرگه نمیگذرم،از شغلش نمیگذرم،از ...
از دانشگاه و مسخره بازیشون،مامان و غرونق هاش،وکیلا و به زور حرف زدنش و عید دیدنی دایی و زنداییاو دخترخاله و بارداری عروس خاله بعد17سال،دکترا و تر.یاک س.وخته، بی نتی و گوشی خرابم نگم برات!
ماه رمضون چی میگه این وسط!:-(