متنفرم ازش،ملاقات مادرشوهرش،وحید چه بد نگاه میکرد،ختمی شفته گرفته،کاغذی خرخاکی،گلخونه کاکتوس،1هفته مونده مدرسشون تموم بشه،خدایا،من میانجی و تعارف مامان با اونا و غرهاش برا من بیچاره،مقاله خوب پیش میره،مامان بابت پذیرایی از بچه هاش منو دعوا کرد،دیگه کوفتم جلو کسی نمیذارم،تهوع مامان و دکتر!