بازم جراح و آزمایش و کولونسکپی و تکرار آزمایش،حرفهاونصیحتنا و سر زدنا،لباس گلبهی،سرفه سرفه تقویتی،گوشام،سوختگی،خواستگار،فشار عصبی،پرید کوفتی،درد،درد،حتا نور ماه اذیتم میکنه!
نون گذاشتن باز،شب چهارشنبه بود و جادو جمبل!برا خودم غذا میپزم میخورم،به کتاب خوندنمم بدبینه،عرق عرق،نت میخوام کارا مونده،به حدی درد دارم آرزومه درجا بمیرم!