مامان فردا نوبت عمل داره!خیلی استرس داره،بقیه هم خاطرات ترسناک تعریف میکنن،بعد میگن دلداریش بده!:-(
کلید شرکت پیشمه،استرس دارم،کلی کار هست،بدتراز همه اینه ک باید خودمو بالاتر ببینم درحالیکه پیششون گاوم!
این خواست نائب رئیسه!:-(
من از مناسبات مجازی همشون بیخبرم!پول سهامم رو باید بدم ک 735 رو ندارم!
کاش مامان زود مرخص بشه!کاش مهمون زیاد نیاد!کاش بعد این عمل دوباره جون بگیره!کاش کاش کاش!
من باید سامون بگیرم!
خواستگار اهوازی چشم رنگی29ساله مهندس!