شات گان!

کاش میشد یه گلوله زد وسط پیشونیش،نباید بعد 3 سال سر حرفای خصوصی سر هر کس که میاد مواخذه بشم!
لعنت بهت ک روح آینده رو با گذشته تباه کردی!

استرس کوفتی!

فکر میکردم ندارم اما انقدر دارم ک تمام لباسام خیسه!چرا اعتماد به نفسم افتاده اینقدر!سومین خواستگار رسمی!
سرماخوردم،دایجونم زنگ زده ک بیاد!

دیوونه شدم!

از حجم فکری ک تو سرمه،دیوونه دیوونه!

کوکب بخت مرا هیچ منجم نشناخت!

پارچه کنف،شانتون،لنون!
متری47خریدم،30بیعانه دادم،یه 30تومن دیگم پیادم!
قرار شد کافه 2هفته دیگه بهم زنگ بزنه،اونم دو نوبت صبح و عصر!:-(
کاش مانتو113رو خریده بودم،دستبند خریدم،روش زده پابند،15خوب بود خدایی،دستبند راضی18خریدم خوشگل بود،صورتم داغون شده،مامان کلی غر زد،کلی،حالا کاش یکاری کرده بود،خودم غذا پختم،حمومش کردم،از دفتر وکالت پیام اومد برا منشی،ترابی،دواشی،حکیمی،مردانی نشد میرم کاریابی،هر جا شد حتا شهرک صنعتیا!
اموردام رو شنیده عمران!استرس کوفتی خواستگار،بارون میاد!شیرینی تازه،سرماخوردگی!

به وقت عید!

باقالاها و پیله ها رو کوفتم کرد،1روز نشستم پاک کردم،1روز خورد کردم،نصف روز پوست کندم،تهشم داد به بقیه،کلی هم غر زد، برای گرفتن وقت مصاحبه و استفاده از اینترنت اعصابم رو خورد کرد،جای من تصمیم میگیره،فقط باید پاشم از شنبه برم دنبال کار،فقط همین!
کارت درست شد،دوره گذاشتن روزی400،همه جا عید شد جز ما!

باز هم مامان

تست صدا دادم،همه خواستگارمو میدونن دیگه،آبگوشت عقیده،دوست موسا اومد دایرکت،10سال بیشتر بزرگتره،میپرسه نامزدی،عشقی چیزی داری!کنتورکارگذاشتن، مامان و گندوندن خوراکیا و سونو و نمونه مدفوع، آخ از سنگ صفرا و کبد چرب،سفریاصبحانه،قیمه خوشمزه،هالیوود،سال بابا،روزم،شب قدر بود مثلن!بلژیک،تبریز،دبی،صنایع غذایی،بازرگانی!

تنها نگرانی!

تنها نگرانی عمیقم برا آینده اینه که نخوام برا رهایی از شرایط موجود،تن به ازدواج بدم!
آخ ک ریدم به موقعیتهای خوب و دیگه نمیشه جبران کرد،مهرادهای زندگی منم مردن همشون،لباس سیاه و اشک و آه و سرکوفتشون باهامه فقط!
لعنت به فکر کوچیک!
به خودم مهتابو نشون میدم،ک ببین،ک ببین خوشبختیشو،پس تو چی؟!تو لیاقتت بیشتره،بیشتر از هر کسی!

سحر اسد!

دیدمش،کل پیجش،خوش استایل،خوش سفر،سلاخ،پاسخگو،پدردوست،خط پیشونی،خال،فرفری،:-)
هه!خودمم؟
دادا امشب آمار طلاق میداد میگرفت،یه وعضی!
مقاله رو فرستادم!
قلیه ماهی،حلوا،دلمه،شیر بز،حمام،کوبیده،پشمک،هندونه،لواشک،بستنی،نون خونگی،نذری امام رضا!
قرار شد برام آموزشگاه تورلیدری پیدا کنه!:-)
یعنی چی میشه،فعلن ک پول سهام رو نمیدم!
کافه هم خبری نیست!
و پرید هم شدم،چه به موقع!:-):-(
نوار هم ندارم انگار!

خرداد شد!

متنفرم ازش،ملاقات مادرشوهرش،وحید چه بد نگاه میکرد،ختمی شفته گرفته،کاغذی خرخاکی،گلخونه کاکتوس،1هفته مونده مدرسشون تموم بشه،خدایا،من میانجی و تعارف مامان با اونا و غرهاش برا من بیچاره،مقاله خوب پیش میره،مامان بابت پذیرایی از بچه هاش منو دعوا کرد،دیگه کوفتم جلو کسی نمیذارم،تهوع مامان و دکتر!

بی شعور!

صورتم سوخته،مامان بی رمق شده ولی خودشم نمیخواد خوب بشه،:-(،چقدر همه ازم توقع دارند،دیگه حالم از آره خوبه های کشدار ک از حال مامان میپرسن بد میشه،سه چهار ماهه،حالا انگار من خوبم،انقد لاغر کردم دلم به حال خودم میسوزه،دستام بی جون و لرزون،دیگه فردا روز آخر باطل السحره،ما ک اعتقاد نداشتیم اثری هم ندیدیم!:-(
خدایا خودت پیشم باش!پشتم باش!